top of page
Home-Button_edited.png

عضویت

وضویی دیگر

هست اندوه ز هر سوی مرا بارَنده

رنگ را دفتر ایّام بود آکنده


گاهگاهی اگرم درد بود باکی نیست

درد اینست که آزار بود پاینده


در غم یار سَرِ ناله به عرش آمد باز

عشق کم دیده‌ام اینگونه سرافرازنده


گرچه ایّام بسی زخم به پایم برزد

غالباً درد بود نرد مرا بازنده


خواهم از باده گلرنگ وضویی سازم

در سراپرده شوم مست و به خاک افکنده


« بود آیا که در میکده‌ها بگشایند » (حافظ)

نور ایمان به من آنسوی بود تابنده


جام آزادی اگر چند که زاهد بشکست

دل قوی دار که جوینده بود یابنده


کامران تندر


 


0 views0 comments
bottom of page