top of page
Home-Button_edited.png

عضویت

به پیشت بر مِگردُم

Updated: Jun 10, 2023

بر اساس فیلم و خبری که چند سال پیش در رسانه‌ها منتشر شد، در جریان اعدام چند تن از هموطنان بلوچ، گروهی از اعضای خانواده محکومان ، اندکی پس از کشیدن چهارپایه اعدام ناگهان شوریدند و آنان را از خفگی با طناب دار نجات دادند. در این کشاکش چندین نفر کشته شدند ولی در نهایت موفق به فراری دادن محکومان شدند که البته حکومت پس از چندی آنها را دستگیر کرده و اعدام کرد. ترانه‌ای که می‌شنوید از تاثیر آن حادثه خلق شد بدون توجه به جرم محکومان. چرا که معتقدم اعدام عملی ضد انسانیست و جرم هرچه که باشد خشونت حکومت به صورت قتل شهروندان توجیهی ندارد.


***

شب پیش از اعدام است. برادر یکی از محکومان در کشاکش با خویش است. برادر جوانش سحرگاه بر دار آویخته خواهد شد. بکوشد یا بایستد و شاهد پرپر زدن او بر چوبه دار باشد؟ می‌داند که اگر در میان خیل مزدوران رژیم دست از پا خطا کند ، شاید دیگر به خانه بر نگردد و یار مهربانش که با چشمی گریان با او وداع می‌کند را نبیند. بالاخره تصمیمش را میگیرد … و برای یار اینگونه می‌خواند.


 

سحر دارُم ميرُم مُو جنگ دشمن فِداى اون قامت رعناى تو گردُم


چشماى ترِت الهى قربون بُرُم مُو فِداى اون چشماى شهلاى تو گردُم


سحر داره برارُم ميره رو دار جِوونه مُو بِراش كارى نكردُم


چو بنشينيم گلامون ميشه پر پر شايد فردا به پيشت بر نِگردُم


اگه دشمن رِ از پا در بيارُم بِرارُم رِ اگه خونه بيارُم


اگه آفتاب آزادى بتابه به پيشت بر مِگردُم اى نگارُم


فِداى اون قامت رعناى تو گردُم فِداى اون چشماى شهلاى تو گردُم


 

گویش ترانه فوق هرچند نه کاملاً بلکه غالباً خراسانی است و نه بلوچستانی و به دلیل آشنایی من با گویش و موسیقی خراسان اینگونه خلق شد ولی این حادثه می‌توانست هر گوشه از این دیار خسته اتفاق افتد و در روانم همان تأثیر را می‌داشت چرا که همه جای ایران سرای من بوده است و با اینکه سالهاست از وطن دورم دردهای یک یک مردمان محرومش را روز به روز در دل گریسته‌ام. خواستم گویش این ترانه مال جایی از این دیار باشد که همه امکانات و همه دزدها در آن جمع نیستند.

آنروز در بلوچستان توانستند برادر را از چوبه دار برهانند. امروز برادران افکاری در بندند. این کار را پیشکش میکنم به همه هموطنانی که ایمان دارم خاموش نخواهند نشست و برادران «نوید» را از اعدام خواهند رهاند.


ننگ بر آنان که «برای طناب دارشان به دنبال گردن می‌گردند.»

کامران تندر


 

According to a video and news item published in the media a few years ago, during the execution of several Baluch compatriots, a group of family members suddenly rioted shortly after pulling the execution stool and strangled the convicts. Several people were killed in the clashes, but they eventually managed to escape the convicts, who were later arrested and killed by the government. The song you hear was created from the impact of that incident, regardless of the guilt of the convicts. Because I believe that practical execution is inhumane and whatever the crime, there is no justification for government violence at this level.

The night before the execution. The brother of one of the convicts is arguing with himself as to whether he should try to free his young brother who will be hanged at dawn or stand and watch him jump on the gallows? He knows that if he makes a mistake among the many mercenaries of the regime, he may not return home and see his kind friend saying goodbye to him with tears in his eyes. He makes his decision… and sings these words to his beloved one.


 


 


bottom of page