Kamila ThunderMay 27, 2021حال وطنبوی جنگ و بوی خون و سوختن آتش دیوانگی افروختن صحبت از نفرت تباهی ، مردگی کودکان را اضطراب آموختن کشتن پروانههای کاغذی لب به لبهای قلمها...
Kamila ThunderMay 27, 2021افسونگامها سوی محبسِ بنبست کامها از شرنگ غم تلخست شهر ، افسون ز سحر مکّاران سینهها تنگ و مهرورزی پَست فصل فصلِ دروغ و بیماری دور دورِ ریا و...
Kamila ThunderMay 27, 2021محراب عشقبر پیکر تو نماز خواهم بردن جانا به درت نیاز خواهم بردن اندام تو را رقص کنان تا محراب با شعر و دف و به ساز خواهم بردن آهوی سبکپای دلت را...
Kamila ThunderMay 27, 2021خفقاندر زیر یکی ابر سیه شهر نهانست البرز فروخفته به زیر خفقانست این ابر سیهفام که پوشیده فضا را از بازدم سمّی ضحّاک زمانست دم را نتوان برد...